کتاب «پنجرههای تشنه» روزنوشتهای انتقال ضریح امام حسین علیه السلام از قم به کربلا است؛ کتابی جذاب با قلمی ساده و روان و عامیانه به دور از پیچیدگیهای قلم برخی نویسندگان. این کتاب شما را به یک فضای جذاب و بدیع میبرد. مثل اینکه رو به روی نویسنده نشسته باشید و او هر چه را که در طی این مسیر دیده بدون بزرگنمایی برای شما تعریف کند. اتفاقاتی که اگر در جایی دیگر میشنیدیم شاید باور پذیر نبودند.
ماجرای ساخت و انتقال ضریح مطهر امام حسین علیه السلام برای حدود یک دهه قبل است. ماجرایی که از آن چیزهایی در رسانه شنیدهایم. بعضیها هم که میتوانستیم، به بازدید از ضریح رفتیم و بعضیها هم زمان انتقال ضریح به استقبالش.
در همان ایام خبرها و مطالبی را در مورد این ماجرا در رسانه ها میشنیدیم، اما در این کتاب چیزهای دیگری میخوانیم. روایتی متفاوت که با جزئیات و تصاویرش ماجرا را برای ما ملموس میکند.
آقای خامنهای درباره این کتاب نوشتهاند:
بسیار خوب و با ذوق و سلیقه نوشته شده است؛ و با نگاه هنرمندانه کنجکاو و نکته یاب.
پنجرههای تشنه، پنجرههایی هستند که مردم را میطلبند به سمتشان بیایند و برایشان کشتی نجات باشند.