رمضان یک تحولِ، تحولی از خویش به او، از منیّت به آدمیت، از بیقیدی به مسئولیت، مسئولیت انسان شدن، خدایی شدن، آسمانی شدن، پیدا کردن گمشدههای درون، گمشدههایی که اگر بشناسیمشون و پیداشون کنیم واژه ی اشرف مخلوقات را درک کردیم و فهمیدیم.
به مرحمت خدا در روزها و شبهای رمضان، وزنه های سر بی معصیت و دنیاخواهی که زمین گیرمان کرده و حس پرواز در ملکوت خدا را از ما گرفته باز میشه، ولی مشکل اینجاست که بعضی از ما پرواز کردن را فراموش کردهایم، ولی نباید نا امید بود، چون خودش گفته هر که هستی و هرچه هستی منم که از مادر بهت نزدیکترم و مادر هرچه هم که فرزندش اذیتش کنه محبتش نسبت بهش کم نمیشه…
وقتی در ازل به ندای « أَلَسْتَ »، « قَالُواْ بَلَى» گفتیم و قبول کردیم پا در این دنیای خاکی بگذاریم شاید فکرش را هم نمیکردیم که راه را گم کنیم و سرگردان دنیا شویم، ولی خدای رحمان رمضان را به ما داد و از سرگردانی و پریشانی رهاییمان بخشید.
و خدایا:
« لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ »
بارالها، دل های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی، و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده ی بی عوض و منت…